شادی محمد امینی_لیسانس فقه شافعی

"یا ایها الناس اتّقوا ربّکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدة وخلق منها زوجها..."سوره نساء/آیه1
ارزش چیست؟ توحید ارزش کدام است؟ ارزش و ملاک ارزشمندی برای افراد بسته به نوع عقیده و‌تربیت افراد متفاوت است و هر فرد با توجه به شخصیت شکل گرفته خود تعریف خاصی از ارزشهای خود دارد. از آنجا که بیشتر حوادثی که برما می‌گذرند مشارکت پذیرند، ‌و لازم می‌نماید افراد با هم رابطه نزدیک داشته باشند، ‌پس در اکثر با هم بودنها، ‌توجه به ارزشها برای دوام رابطه امری مهم و انکارناپذیر می‌باشد.
در کنار هم قرار گرفتن افراد آنهم به گونه‌ای که لزوم درک ارزشها و سازگاری با اندیشه‌های همدیگر ضروری باشد، ‌بیشتر ما را به بررسی روابطی می‌کشاند که در آن افراد باهم زندگی می‌کنند مثلا به صورت هم اتاقی، ‌یا هم‌خانگی یا زندگی مشترک در هم اتاقی بودن درست است که افراد برای رسیدن به آرامش باید ارزشهای هم را بشناسند و برای آنها احترام قائل باشند، ‌شاید هم گاهی اتفاق افتد که کسی از ما با فردی هم خانه شود که ارزشهای ما با ارزشهای او در تقابل قرار گیرد، ‌در اینصورت باتوجه به اینکه اصل رابطه آنها بر پایه و اساس محکمی قرار ندارد و حفظ این رابطه چندان اهمیتی ندارد پس می‌توان به راحتی شاید، ‌هم بعد از کمی کشمکش هر کدام به نفع خود جدایی را اختیار کنند و مشکل مهمی هم ایجاد نشود.
اما شکل اساسی که در آن لزوم درک و شناخت ارزشها نمایان است زندگی خانوادگی می‌باشد، ‌چه در مورد زن و شوهر که دو رکن اصلی خانواده‌اند و چه برای فرزندان خانواده. در خانه هرگاه ارزشهای یکی از اعضا با ضد ارزشی از جانب سایرین روبرو شود تنش شکل می‌گیرد(شروع ناهنجاری و پیدایش اختلاف)، رفته رفته ناراحتی و ناسازگاری شروع می‌شود و دیدگاه افراد نسبت به هم تغییر می‌کند، ‌اعتماد از بین می‌رود، ‌زیرا که ارزشهایی که باروح و جانشان آمیخته شده‌اند با مانع مواجه شده‌اند. فرد در خود احساس ضعف و شکست می‌کند و حضور در این جمع برای او غیر قابل تحمل می‌شود، ‌پس شاید به فکر‌ترک و یا تغییر این شرایط بیفتد در این مرحله تنش و تشنج حاصله به شکل یک بحران در می‌آید و فرد را از همه و حتی خود نیز می‌راند با این آشفتگی که در زندگی با آن روبرو می‌شود به مرور آرامش روحی و روانی از میان خانواده رخت بر می‌بندد و از آنجا که ارزشها با وجود افراد آمیخته‌اند شاید برقراری ارتباط و تفاهم دوباره کاری ناممکن باشد. برای برطرف کردن این حالت بهترین امر به جای پرداختن به یافتن راه‌حل بررسی راههای پیشگیری است واینکه از ابتدا کاری کنیم که چنین مشکلاتی پیش نیایند. از جله راه‌های کارساز، ‌اینست که هر فرد قبل از ازدواج ارزشهای خود را بشناسد و میزان اهمیت آنها را بداند و دقیقا مشخص کند کدام یک از ارزشها برای او قابل گذشت هستند.
به نظر من ارزشهای درونی افراد به میزان زیادی از اعتقادات، ‌خانواده، ‌میزان تحصیلات و سواد علمی هر فرد تاثیر می‌گیرد، ‌طوری که می‌توان تشخیص داد، ‌که این وی‍‍ژگی‌ها در افراد مشابه گاهاً ارزشهای تقریبا مشابه و یا با اندک تفاوت را برای افراد ایجاد می‌کند. پس هر فرد برای یافتن ارزشهای خود می‌تواند با توجه به این سه اصل عمل کند، ‌و ارزشهای خود که بالاترین آنها "معیار" است را مشخص کند. با یافتن معیارهای ثابت می‌توان امتیاز‌ها را که در مرتبه پایین‌تر از معیار قرار دارند را در چارچوب حمایت از معیارها تعیین نمود. معمولا به خاطر ارزشمندی معیارها می‌توان از برخی امتیازها صرف نظر کرد. با صداقت خود در شناسایی ارزشها ابتدا برای خود و سپس در بیان آنها به دیگران، ‌مخصوصا به کسی که به عنوان شریک زندگی خود بر می‌گزینیم، ‌می‌توان انتظار صفا و یکرنگی را داشته باشیم و در آخر افراد برای وفای به عهدهای خود راحت‌تر عمل خواهند نمود.
چنانچه افراد قبل از ازدواج این مراحل در سیر رشدی خود را به این منظمی و برنامه‌ریزی‌شده طی نکرده باشند، ‌زندگی پر از تنشهای طاقت‌فرسا خواهد شد و تشنج دامن اعضای خانواده را می‌گیرد و بحرانی غیر قابل پیشگیری در انتظار خواهد بود و این برای یک انسان صاحب‌اندیشه مساویست با "مرگ شخصیت".
بیایید قبل از دچار شدن به مرگ شخصیتی به فکر پیشگیری باشیم. با صداقت به بررسی ارزشها بپردازیم و ببینیم آیا هر آنچه که ما معیار می‌پنداریم ارزش معیار شدن را دارد یا اینکه فقط امتیازاتی با درجه اهمیت متفاوتند و می‌توان برای حفظ کیان خانواده با کمی فداکاری و حل مشکل باز صفا را به خانواده هدیه داد. شاید ایده‌ای به نام توحید ارزشها، به معنی یکی بودن ارزشها امری نایاب باشد زیرا هر فرد ارزشهای خاص خود را ارزش می‌داند، ‌درست است که می‌توان افرای را یافت که ارزشهای مشابهی را داشته باشند ولی این تشابه به معنی، ‌وحدت نیست زیرا هر فرد با توجه به شخصیت شکل گرفته‌اش میزانهای متفاوتی را برای ارزشها قایل است. پس ما برای ازدواج دنبال افرادی می‌گردیم که ارزشهایش نزدیکترین تشابه را به ارزشهای ما داشته باشد و معیارهای ما برای او نیز معیار باشد و هرگز توقع نداریم یک فرد از هر لحاظ شبیه ما باشد. در ادامه بحث ارزشها، ‌هفت مورد ارزش بنیادی را مطرح می‌کنیم که لازم است هر فرد درجه اهمیت آنها را در زندگی خود شناسایی کند و با در نظر گرفتن آنها به تشکیل خانواده بیندیشد. این هفت مورد عبارتند از:
1-عقیده؛ هر فردی با توجه به روحیات و علمی که بدست آورده است عقیده و ایمانی دارد. عقاید مذهبی در هر فرد جایگاهی خاص دارد، ‌کسانی آن را جزو معیارهای خود و برخی آن را از امتیازات مهم و یا شاید جزئی و قابل‌اغماض می‌پندارند.پس افراد باید در این زمینه دقت لازم را داشته باشند حدود آرمان ایمانی خود و سپس طرف مقابل را هوشیارانه بررسی کنند.
2-ارزش فکری و میزان اندیشه، ‌به این معنی که هر فرد می‌خواهد چه میزان از اندیشه خود بهره بگیرد، ‌فکر او تا چه اندازه متحرک و پویا است و اینکه او چه میزان از انرژی خود را صرف تحقق بخشیدن به تفکراتی می‌کند که برای آنها برنامه ریزی کرده است؟
3-هدفمندی؛ در پی کدام هدف قدم برمی‌دارد و زندگی را به کدامین معنی تفسیر می‌کند؟
4-تعهد؛ هر فرد به نسبت تکالیفی که بر عهده دارد متعهد ادای حقوقی می‌شود چه میزان به وفای مسئولیتهای که بر عهده گرفته است بها می‌دهد؟
5- عشق؛ میزان صفا و صمیمیتی که افراد از لحاظ محبتی نسبت به هم دارند و در اصل به این معنی که چه میزان ازارزش را برای دیگران قائلند و برای آنها چقدر از عشق و محبت خود مایه می‌گذارند؟
6- مسئولیت‌پذیری؛ هر فرد توانایی بر عهده گرفتن یک سری وظایف را دارد، ‌پس دقیقاً مشخص کنیم که از فرد مقابل خود چه می‌خواهیم و بدانیم که تا چه حد از او انتظار داشته باشیم. آیا ما نیز می‌توانیم ایده‌های پنهان و آرزوهای او را برآورده سازیم؟
7- حرکت؛ تنظیم برنامه و تعیین اینکه با چه سرعت و کدام وسایل حرکت خود را در مسیر هدف سازماندهی می‌کنیم. تعیین ارزشهای بالا و رتبه‌بندی آنها براساس درجه اهمیت، ‌به ما کمک می‌کند تا در انتخاب کسی که قرار است با او به توحید ارزشی برسیم، ‌انتخاب صحیحی داشته باشیم البته به شرطی که ارزشهای او حداکثر نزدیکی و شباهت را با ارزشهای ما داشته باشد و دقت داشته باشیم که او برای هر کدام از ارزشهای بالا چه جایگاهی قائل است به این صورت که واضح و روشن بدانیم، ‌او از لحاظ عقیدتی بر همان عقیده‌ای باشد که ما به آن معتقدیم البته واضح است که نیازی نیست هر دو کاملا به یک اندازه در قید ایمان باشند بلکه باید حداکثر شباهت و نزدیکی را به هم داشته باشند. همسران باید عوامل رشد و شکوفایی استعدادها و اندیشه همسر خود را فراهم سازند پس هر دو در مسیر رسیدن به هدف مشترکی در حرکت باشند، ‌هر دو در تعهد به مسئولیتهایی که پذیرفته‌اند وفادار باشند، ‌و آنچنان عشق و محبتی را با هم تجربه کنند که حاضر شوند برای هم فداکاریهای بسیاری داشته باشند و از خواسته‌های قابل گذشت خود بگذرند تا میزان صداقت خود را اثبات کنند. هر کدام وظایف خود را مشخص کنند و به نحو احسن تکالیف را ادا کنند، ‌به حرکت هم سرعت ببخشند ولی در عوض در طی طریق از هم سبقت بگیرند، ‌سبقتی که موجب بازماندن یکی از طرفین از ادامه راه نباشد بلکه راهی برای تقویت و رشد هر دو نفرشان شود، ‌در بین راه باید به پشتیبانی هم به رفع نقصها و کاستی‌های هم بپردازند و فراموش نکنند که آنها دلگرمی همدیگرند. ذره ذره که در این ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست ناریان مر ناریان را طالبند نوریان مر نوریان را جاذبند. همسران واقعی باید مطابق این آیه شریفه باشند که می‌فرماید؛ "هنَّ لباسٌ لکم وانتم لباس لهنَِِّ"یعنی همانطور که لباس سبب سکونت و آرامش است و به انسان وقار می‌بخشد همسران نیز باید سبب آرامش یکدیگر باشند. همسران ایده‌آل قرةالعین هم می‌شوند، ‌زیرا آنها یکدیگر را برحسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته‌اند و کاملا مجذوب هم شده‌اند.
داشتن سنخیت و تفاهم امری ضروری است تا زوجین مانند دو قطب آهن‌ربا قادر به جذب همدیگر باشند و با در کنار همدیگربودن سکونت برای هم به ارمغان آورند. زندگی نباید به جای مَسکن شکنجه‌گاه روحی طرفین شود طوری که هیچکدام ندانند چرا این سرنوشت اسفناک تقدیر آنها شده است. اصل تفاهم از آنجا ناشی می‌شود که هر کدام از طرفین اصل انسانیت طرف دیگر را باور کند و آگاهی داشته باشد که هر انسانی به طبع اراده و قوه عقلانیت خود دارای عواطف و خواسته‌هایی است که برای رسیدن به آنها مقدماتی را فراهم می‌سازد و برای رسیدن به هدف مورد نظربرنامه‌ریزی می‌کند و تمام سعی خود را بکار می‌گیرد و به عبارتی دیگر هردو بحری آشنا آموخته هر دو جان بی‌دوختن بر دوخته باشند.
در آخر ضرورت یادآوری امری مهم لازم می‌نماید و آن اینکه دو نفر که قصد ازدواج دارند ابتدا باید آگاهی خود را نسبت به اهداف خود و سپس خواسته‌ها و انتظاراتی که از هم دارند مشخص تعیین و بیان دارند. تا امتزاج آنها امری ممکن و ان‌شاء الله پایدار باشد. سلام و درود بی‌پایان بر سرور جهانیان محمد و آل و اصحابش و درود و رحمت خداوند بر شما باد. والحمدلله رب العالمین.